تویه تاریکیه شب آه در جریان بود زل زدم به آسمون عینکم دودی شد با صدای زنگ در یهو بارون بارید دستایه خونه پر از گل داوودی شد ماه از راه رسید رویه راه پله نشست دکمه هایه قلب من دونه دونش گم شدند گفتم این یه معجزست خیره شد به آسمون همه ی ستاره ها دونه دونه گل شدند مهربونی ای عشق نازنینی ای عشق آخرین تیکه ی این جورچینی ای عشق مهربونی ای عشق نازنینی ای عشق آخرین تیکه ی این جورچینی ای عشق نخ بادبادکمو یه جوری وا میکرد تا که هر جا خواستم بتونم پر بکشم یه جوری تشنم کرد که میشد دریا رو مثه یه لیوان آب یه نفس سر بکشم من چه میدونستم اومده زود بره چه غروبی داشتند خنده هایه آخرش موقع خداحافظی یه تپش از قلبم مثه پروانه نشست رویه سنجاق سرش مهربونی ای عشق نازنینی ای عشق آخرین تیکه ی این جورچینی ای عشق مهربونی ای عشق نازنینی ای عشق آخرین تیکه ی این جورچینی ای عشق
به وبلاگ من خوش آمدید
از البوم نفرین با محسن چاوشی بودم و با اهنگاش زندگی کردم. با صداش لحظه های نابی رو تجربه کردم. بخاطر همین موضوع این وبلاگو راه انداختم تا یه جورایی از محسن چاوشی تشکر کنم ...
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان deltang yeni man tanhaye tanhayi و آدرس jahanami.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.